جدول جو
جدول جو

معنی کعب عمر - جستجوی لغت در جدول جو

کعب عمر
(کَ)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 50هزارگزی شمال باختری اهواز و کناررود کرخه با 2000نفر سکنه. آب آن از رود خانه شاهورو کرخه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی و راه شوسه است. در محلی بنام با کوه آثار ابنیۀ قدیم از قبیل آجر و سفال مشاهده میشود. این آبادی را بالا کوه نیز می گویند و ساکنان از طایفۀ کعبند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کم عمر
تصویر کم عمر
آنکه کم عمر کند و زندگیش کوتاه باشد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ سِ)
دارای کعب و کعب در ظرفها حلقه مانندی است متصل به تحت ظرف و غیر از پایۀ آن است و بدان ظرف راست بر زمین قرار گیرد و عوام کب دار گویند. (یادداشت مؤلف).
- باطیۀ کعب دار یا فنجان کعب دار یا کاسۀ کعب دار، باطیه یا فنجان یا کاسۀ مسین که بزیر حلقه ای از مس دارد که بجای پایۀ آن است
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُعُ)
کهن سال. سالخورده و پیر:
به موسی کهن عمر کوته امید
سرش کرد چون دست موسی سپید.
سعدی (کلیات چ مصفا ص 272)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ)
کوهی است که آب را در مسیل مکه ریزد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کعب دار
تصویر کعب دار
پایه دار دارا پایه: (هوا از بس ز شبنم شعله بار است چو فنجان ساغر گل کعب دار است)، (یحیی شیرازی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم عمر
تصویر کم عمر
کمسال، کم زی کم سن کم سال، آنکه عمر اندک دارد: (سه چیز است کان در سه آرامگاه بود هر سه کم عمر و گردد تباه)، (بهندوستان اسپ و در پارس پیل بچین گربه ز ینسان نماید دلیل)، (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار